ﺩﺭ ﻣﺮﺩ ﻫﺎ حسی ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﺍﺳﻤﺸﻮ ﻣﻴﺬﺍﺭﻥ ” ﻏﻴﺮﺕ “
ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺣﺲ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺎ ﻣﻴﮕﻦ “ﺣﺴﺎﺩﺕ “
ﺍﻣﺎ...
ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﺮﺩﻭﺷﻮﻥ ﻣﻴﮕﻢ ” ﻋﺸـــــــــــﻖ “
ﺗﺎ ﻋﺎشـــق نباشی
نه غیرتی میشی نه حـســود !
بعضی چیزها را " باید " بنویسم
نه برای اینکه همه " بخونن " و بگن " عالیه "
برای اینکه " خفه نشم "
همین !!
چـه کـــــــرده ای بــا مــن ..!!؟
کـه ایـن روزهــــــا ،
تــــو را
فـقــط بـه انـدازه ی یـک اشتبــاه مـی شنـاسـم.
انتهای آسمانم قلب توست*مهربان،این آسمان ازآن توست
آسمانم هدیه ای ازسوی من* تابدانی قلب من هم یاد توست
کاش نامت را با خط بریل می نوشتند!
صدا کردنت کافی نیست ..شکوه اسم تو را باید لمس کرد
هرقدر رفاقت بکنم می ارزی / اظهار صداقت بکنم می ارزی
آنقدر عزیزی تو برایم ای دوست / صدبار که یادت بکنم می ارزی
کاش می شد همدلی را قاب کرد،ساکنان شهر غم را خواب کرد
کاش می شد نور چشمان تو را،جانشین تابش مهتاب کرد
تنهایی را بهانه کردم گریستم تا کسی نداند عاشق کیستم
تنهایی بهانه ای بیش نبود ، هر چه بود در قلبم فقط یاد تو بود
ماه من ، نماز آیات می خوانم ، وقتی گرفته ای !
هوا خوب و بدش فرقی نداره ! به هوای تو نفس میکشم هنوز!
این بار مبلغ قبض موبایلم خیلی کم شده بود اما اصلا خوشحال نشدم
هشتصد هزار و ششصد . ..عددی که تنهایی ام را به رخم می کشید
یاد آن روزی که یاری داشتیم / این چنین خوار نبودیم ، اعتباری داشتیم
ای که ما را در زمستان دیده ای با پشت خم / این زمستان را نبین ، ما هم بهاری داشتیم
تو مپندار که خاموشی من ذکر فراموشی توست … بلکه هر لحظه دلم مست تماشایى توست
بر دوش دلم بار غمت سنگین است ، دور از تو همیشه قلب من غمگین است
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم
تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…
چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..!
دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:
سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت)
دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..
آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم…
برچسبها: داستان های عاشقانه ,
وقتی که سرت شلوغه ؛
وقتی که داری خوش میگذرونی ،
اون موقعه اگه به یادش بودی . . .
دوست داشتنت رو نشون دادی
وگرنه همه توو تنهاییشون
دنبال یه همدم میگردن
::
::
دلم میخواهد کسی باشد ،
خوب باشد ،
مهربان باشد ،
بس باشد
و همه ی این بودن هایش
فقط برای من باشد ،
فقط برای من !
لعنت بر تنهایی . . .
::
::
تنهایی یعنی تو اتوبوس دانشگاه همه دو نفری نشستن و تو هستی و هندز فریت !
::
::
تنهایی یعنی اینکه اگه تا یه هفته گوشیتو خاموش کنی برات مهم نباشه
آه جز آینه ای کهنه مرا همدم نیست
پیش چشمان خودت اشک بریزی کم نیست
یک خودآزاری زیباست که من تنهایم
لذتی هست در این زخم که در مرهم نیست
اشتیاقی به گشوده شدن این گره نیست
ورنه تنهایی من که گره اش محکم نیست
من از این فاصله ها هیچ ندارم گله ای
هرچه تقدیر نوشتست بیفتد غم نیست
لذتی نیست اگر درد نباشد جانم
هیچ شوری بهتر از شور پس از ماتم نیست
بی سبب درد که هم قافیه با مرد نشد
آدم بی غم و بی درد بدان آدم نیست
تو نبین ساکت و آرام نشستم کنجی
درد ناگفته زیاد است ولی محرم نیست
حق الناس همیشه پول نیست
گاهى دل است،
دلى که باید میدادى و ندادى
::
::
نبود … پیدا شد … آشنا شد … دوست شد … مهر شد … گرم شد
عشق شد … یار شد … تار شد … بد شد … رد شد … سرد شد
غم شد … بغض شد … اشک شد … آه شد … دور شد … گم شد
تمام شد
::
::
دلواپسی من از نیامدنت نیست!
می ترسم
در پس این دل دل زدن ها
بیایی و دلخواه تو
نباشم …
::
::
وقتی از همه دنیا ناراحتم ، فقط با فکر کردن به تو آروم میشم
اما وقتی تو ناراحتم می کنی ، همه ی دنیا هم نمیتونه آرومم کنه !
::
::
گفتی قیدت را بزنم اما ندانستی که دوست داشتن من از اول هم بی قید و شرط بود !
::
::
هر من و تویی … همیشه ما نمی شود
درست مثل من و تو
نفس میکشم تابه جای مرده ها خاکم نکنند این گونه است حال من دیگر چیزی نپرس….
::
::
یادم باشد دیگر هرگز خاطره هایم را کند و کاو نکنم! مثل آتش زیر خاکستر می ماند… حساب از دستم در رفته… چندمین بار است که با یاد نگاه آخرت آتش می گیرم….؟؟ …
::
::
مدت هاســت احــساس میکــنم کــر و لال شــدم . . !!
این روزها صــدای احــساساتم رو فــقط صــفحه ی کیــــــــبوردم
میشــنود . . . !!
::
::
مرا پی در پی زدند باز هم سکوتم مراخفه میکند و هیچ نمی گویم
::
::
سخت در اشتباهی،
اگر فکر میکنی این روزها زود می گذرد….
به باور های غلطی رسیده ای،
اگر فکر میکنی که دلتنگی اسان است….
چه عقاید پلیدی داری،
اگر فکر می کنی دلم برایت تنگ نمی شود…
خـــــــــــدا …
اینقدر تو خودم ریختم ،
که از سرمم گـذشــت…
دارم غـــــــرق میشم …
دسـتت کــــــجاست!!!
::
::
چـقـدر بـالایـی
چـقـدر پـایینـَم
نــمیــرســد دسـتـم بـه دستــهـایــت…
مخاطبِ خــاص دارد : خــُدا
::
::
خـــوبـــم
مثــل پــدربـــزرگ
کــه خـــوب بـــود
و
مـُــــرد !!
::
::
بعضی دکمه های کیبورد شل شده اند ! بس که استفاده شده اند .
دکمه های : ک ا ش ب و د ی
کابوس امشبم شده ای تو ؛
دوم شخص مفردی که زمزمه ی دوستت دارم را در گوشم نجوا میکرد
و حال میگوید برو …
تک فعلی که هیچگاه انتظار شنیدن صیغه ی امرش را نداشتم !
آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست
حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست
دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست
سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست
ای داد، کس به داغ دل باغ دل نداد
ای وای، های های عزا در گلو شکست
آن روزهای خوب که دیدیم ، خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست
“بادا” مباد گشت و “مبادا” به باد رفت
“آیا” ز یاد رفت و “چرا” در گلو شکست
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا … در گلو شکست
خدایا قیامتت را بر پا کن.........
اگر تو خسته نیستی،
ما عجیب خسته ایم......؟؟؟!
.
.
.
.
.
.
.
اصلا میتونی ببینیو احساسه تو نگی تو نظرات بنویس
منبع:http://madarlove1.persianblog.ir/
نشنود کسی صدای چکیدن اشک هایم را
این ملودی زیباترین گلایه است از تو برای خدا
که تنها نُت او سکوت است
نمیشنوی صدایش را ؟